سلام من ووبى خانوم شیطون هستم که تا به حال اتفاقات عجیبى برام افتاده. وقتى بچه بودم یه گربه غریبه از دیوار اومد و غذامو خورد آخرشم منو گاز گرفت و رفت و من خیلى ترسیدم، اتفاق بعدى مربوط به روزیه که من فکر کردم از پنجره طبقه سوم میتونم بپرم توى حیات و توى باغچه بازى کنم البته سقوط بدى داشتم و دستم آسیب دید و یه کمى هم زخمى شدم.
عاشق صحبت کردن با پرنده ها هستم اما اونا رو نمیگیرم. مامان ووبى منو خیلى دوست داره و منم عاشقشم
دیدگاهها بسته شدهاند.